88/1/14
1:41 ع
...کوچه ها گذر دختری است کوزه به دوش
گشوده است چو مادربه سوی من آغوش
تمام کودکی ام...عمق کوچه ای خاموش
سلام!..کوچه ی معشوقه پرور غیرت
سر کدام نظر باز را شکستی دوش؟
سلام سنگ صبور... آه!...ای دلت سنگین
به دردهای کدامین شکسته دادی گوش؟
سلام ای در و دیوار!...می شناسیدم؟
منم ...همان پسر بی هراس بازیگوش
نمی شناخت همان کس که در زدیوارت
ز روی هر تپه ای می پرید چون خرگوش
کجاست شیر شدن های کودکانه ی من
پس از رمیدن چشم سیاه چون آهوش
خبر گرفته ای از "خویش دخترانه" ی من؟
-مه به آب زده...نو عروس دریا پوش-
....
به یاد کوچه مینداز سنگ طفلان را
که کوچه ها گذر دختری است کوزه به دوش
عجیب دنیایی است دنیای ما...دامپزشکی خوانده ام!...تا آخر دکترای درد!!اما....غزل دوست همیشه های من است؛... در لحظاتی که دارو کفاف نمی دهد ...نوشداروی غزل از راه می رسد. هنرجوی سینما هم هستم... ... جرایم دیگری هم مرتکب شده ام.