91/9/5
12:11 ع
رکاب دوست کجا و "من خراب کجا؟"
"ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا"
بخواب و دم مزن از عشق و شعله و شمشیر...
که خواب مانده کجا، گرد آن رکاب کجا
تو خواب ماندی و خورشید تشنه را کشتند
که "قوم خواب" کجا، نور آفتاب کجا
به شام می رسی و اسب بی سوار حسین
کنون روان کجایی بدین شتاب! کجا؟
چنین که چنگ زده خون به سینه ی آفاق
رسیده است ببین ناله ی رباب کجا
رسید تیغ کجا و خدنگ خورد کجا
فتاد دست کجا ریخت مشک آب کجا
خداش می برد این طرفه راه را ، ورنه
سر حسین کجا مجلس شراب کجا...
من/این روزها
90/11/4
6:30 ع
مژده بده یا علی که ماه صفر رفت
رفت اگرچه به اشک و خون جگر رفت
در جگر این غروب سرخی و صفرا ست
آه چه بر کشتگان ماه صفر رفت
آه ز سوزی که در خرابه ی محنت
بر جگر کودکان ز داغ پدر رفت
آه از آن سر، که همچو گوهر غلطان
خسته به بازار شام تیره گهر رفت
آه از آن دل که همچو آینه ی صبح
در گذر مردمان تنگ نظر رفت
من چه بگویم که جز خدای که داند
بر دل زینب چه آتش و چه شرر رفت
با همه ی روسیاهی آمده ام باز
مژده بده یا علی که ماه صفر رفت
بازبگردان اگر رسید بلایی
بازبگردان اگر قضا و قدر رفت
رضا ش-4بهمن 90
30 صفر 33
نکته:این شعر به معنای قائل بودن به نحوست ماه صفر نیست.ماه صفر ماه شهادت و غم های مبارک است.فقط عرض ارادتی ست به مناسبت پایان ایام عزاداری.
عجیب دنیایی است دنیای ما...دامپزشکی خوانده ام!...تا آخر دکترای درد!!اما....غزل دوست همیشه های من است؛... در لحظاتی که دارو کفاف نمی دهد ...نوشداروی غزل از راه می رسد. هنرجوی سینما هم هستم... ... جرایم دیگری هم مرتکب شده ام.