88/9/5
10:55 ع
ما بعد الشعر
نامه ای به یک استاد خود خوانده:
استاد خود خوانده !
سلام
لابد اسم "جمهوری خود خوانده" را شنیده اید.در گوشه و کنار دنیا جمهوری هایی هستند که اعلام استقلال می کنند اما توسط هیچ کشوری به رسمیت شناخته نمی شوند.جنابعالی را از این جهت استاد خود خوانده خطاب کردم که یقین دارم استاد بودنتان از جنس همان جمهوری های خود خوانده است.
البته به سبب خود خوانده بودن تشابهات دیگری هم میان جنابعالی و این سیاق جمهوری ها وجود دارد.از جمله اینکه مانند جمهوری های فوق الذکر که مرکز نا امنی ، عصبیت های نا هنجار،تروریسم ،عملیات انتحاری و ...هستند شما و حول و حوش شخصیت شما نیز دچار همین خصوصیات البته از نوع شبه ادبی آن ها هستید.
شما هم هر روز به بهانه ای بر طبل هیجانات کاذب می کوبید و با برخوردهای نا متعارف عصبی با اتفاقات معمولی اطرافتان ، سعی دارید نگاه ها را به خود جلب کنید.حال این" اتفاقات معمولی "ممکن است چاپ یک کتاب ،یک نقد،و یا واکنش یک شاعر به نقد هواداران شما باشد.
به نقطه ی تعیین کننده ای رسیدیم؛....هواداران شما!
با بعضی از آن ها دوست هستم.بچه های بدی نیستند.اغلب صاف و زلالند.اما یک خصوصیت مشترک میان همه ی آنان وجود دارد:جوانی ،سادگی و زود باور بودن؛...وهمین خصوصیت مشترک باعث شده است تا به سادگی مورد سوء استفاده ی فکری قرار گیرند.درست مثل طرفداران جمهوری های خود خوانده.
استاد گرانقدر خود خوانده!
واقفید که دنیای ادبیات هم تروریسم رایج خود را دارد.اینکه یک عده جوان نوزده –بیست ساله با القائات شما در اینتر نت راه بیفتند و دیگران را تخریب کنند آیا مصداق بارز ترور ادبی نیست؟اینکه یک عده شاعر جویای نام ، برای همیشه از خود چهره ای هتاک و فحاش در خاطره ها باقی می گذارند معنایی جز "انتحار" شخصیت ادبی دارد؟
بر این باورم که جنبش های کامنتی شما و هواداران شما بر علیه این و آن قرینه ای ست از همان انفجار ها و انتحار هایی که در جمهوری های خود خوانده رواج دارد.؛...حربه ای ست برای جلب نگاه ها.البته به قیمت نابودی و لجن مال شدن خویشتن.؛....خودم را می کشم اما در آخرین لحظه نگاه متحیر و منزجر دیگران را به خود جلب می کنم...من ترور می کنم پس هستم.من فحش می دهم پس هستم...من و هوادارانم در یک فحاشی سازمان یافته قادریم که روزانه 200کامنت توهین آمیز نثار یک مخالف کنیم.....پس استاد بزرگی هستم.
استاد بزرگ خود خوانده!
ما خاطره ی مجازی مشترکی باهم داریم.حتما به یادتان می آید.؛همین خاطره ی مختصر و مجازی بود که حقیر را به ابعاد بزرگی شخصیت شما رهنمون کرد.
یک بعد از ظهر داغ تابستانی بود.تابستان داغی که یک مشت آدم خود خوانده-در عرصه ی سیاست-قصد داشتند داغ تر و آتشفشانی ترش کنند.چندین اس ام اس میان من و شما رد و بدل شد.آغاز گر ماجرا شما بودید و قصد داشتید با تکیه کلام های پست مدرن خود نظیر "کثافت" و "آشغال" در باره ی یک شخصیت صحبت کنید و البته بنده بر موضع مخالفت با شما پافشاری می کردم.
بحث که ادامه پیدا کرد ناگهان حادثه ای عجیب و شگفت روی داد...شما برگ برنده خود را رو کردید و بعد حیرت انگیزی از شخصیت علمی و ادبی خود را به نمایش گذاشتید..در نهایت سعادتمندی با آخرین حجت و برهان اندیشه ورزانه ی شما روبرو شدم:تهدید به فحش ناموسی
حضرت استاد خود خوانده!
بی دلیل نیست اگر حضرت استاد خطابتان می کنم.کرامات و معجزات بی بدیلی از شما دیده ام...و البته تمام این کرامات را به حساب سبک متعالی و پیغمبرانه ی شما می گذارم.شما پست مدرن هستید و لابد باید متفاوت باشید و استدلال هایتان هم متفاوت باشند.
با کمی اغراق باید بگویم اگر روزی خبر برسد که شما مسئولیت یک بمب گذاری را بر عهده گرفته اید تعجب نمی کنم.اگر بخواهم کمی بیشتر اغراق کنم می توانم انتظار داشته باشم که دست به اعمالی از قبیل هواپیما ربایی بزنید.اما بی هیچ اغراقی شما را فردی می دانم که برای معروف شدن و چهره شدن ،حاضرید تن به هر لجن مال شدنی بدهید.فحش بدهید و فحش بشنوید...حال طرف مقابلتان هر کسی بود فرقی نمی کند.از مردان سیاست گرفته تا شاعر ها و رهگذران عادی کوچه و خیابان.
حضرت استاد خود خوانده!
به کار خود ادامه دهید.شما فرد موفقی هستید.به اندازه ی چند اتوبوس هوادار دارید.می توانید با این افراد جنبش کامنتی راه بیندازید و کامنت دانی هر کسی را که دلتان خواست پاره کنید.چند اتوبوس رقم خوبی ست در کشوری هفتاد میلیونی که چاپ چند دهم دیوان شهریار از صد هزار نسخه هم فراترست.آینده ی خوبی در انتظار شماست.کسی از ترس ترور شدن به دست شما و گروه فشار شما جرئت دم زدن ندارد و میدان خالی از رقیب و البته تماشاگر ست.
به پست شارلاتا نیسم خود ادامه دهید.....و موفق باشید.
عجیب دنیایی است دنیای ما...دامپزشکی خوانده ام!...تا آخر دکترای درد!!اما....غزل دوست همیشه های من است؛... در لحظاتی که دارو کفاف نمی دهد ...نوشداروی غزل از راه می رسد. هنرجوی سینما هم هستم... ... جرایم دیگری هم مرتکب شده ام.