89/8/16
9:27 ص
ما قبل:
1-مصاحبه های دوست خوبم فرشید باغشمال این روزها گل کرده اند.فرشید در یکی از کارهای ویژه اش سراغ دکتر اسفندیار قره باغی موسیقیدان برجسته ی کشورمان و خواننده سرود ماندگار آمریکا ننگ به نیرنگ تو رفته است.حیف است نخواندن این مصاحبه.بخصوص برای کسانی که شایعه ی پشیمانی قره باغی را از خواندن این سرود باور کرده اند.
http://tabriz.isna.ir/Default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=2782
2-دوستانی که من در جلسه ی سه شنبه ها و شنبه ها شعر هایشان را نقد کرده ام و باهاشان به بحث نشسته ام ،بچه های مودبی هستند و برخوردهای مودبانه شان در همان جلسات گواه این مطلب است.نمی دانم این یکی دو نفر ناشناسی که فحشنامه های غیر قابل تایید برایم می فرستند و نوبر تهدید و اولدوروم اولدوروم را در آورده اند با چه منطقی کاسه ی داغ تر از آش شده اند؟آدم لااقل باید شجاعت نوشتن اسمش را داشته باشد.دوست محترمی که فحاشی می کنی ! اذیت می شوم وقتی می بینم که یکی دور و برم این همه رشد نکرده باقی مانده .کمی بزرگ شو!....حیفی واقعا!
شعر:
به برادرم قابیل
با من ستیزه پیشه کن ای دوست!...کم کمک
باشد که وارهیم از این درد مشترک
دنیا به عاشقان وفایی وفا نکرد
افسانه بود دولت یاران بی کلک
زخمی بزن که عشق فراموشمان شود
بی منت دوای حکیمان بی محک
ما هر دو،دل به یک نمکین چهره داده ایم
زخمی بزن به حرمت این عشق و این نمک
من پیش تر به سنگ ستم سر سپرده ام
قابیل من ! عنان کش ازابن جنگ تک به تک
هر چند بار گندم من دلربا تر است
آتش زدم به مزرعه ام ...ای دلت خنک!
ما خون غیرت فلک رگ بریده ایم
خود پیش تر زدیم به روی زمین شتک
غیرت نداشت عشق، که در کوره راه عمر
هر خنده رو نگار، سفالی است پر ترک
ابن بار مرغ عشق به دادی نمی رسد؛
باشد مگر کنند کلاغان تو را کمک
عجیب دنیایی است دنیای ما...دامپزشکی خوانده ام!...تا آخر دکترای درد!!اما....غزل دوست همیشه های من است؛... در لحظاتی که دارو کفاف نمی دهد ...نوشداروی غزل از راه می رسد. هنرجوی سینما هم هستم... ... جرایم دیگری هم مرتکب شده ام.