91/1/8
8:26 ع
ای شیر آهو چشم نیزاران خوزستان
از این جهان گرگ دل ،داد مرا بستان
من نعره ای شیرانه می خواهم در این وادی
خاموش بادا بانگ رود و نغمه ی دستان
تو یکه می آیی که از شش گوشه بگریزند
این شمرهای هار، این سگ های شش پستان
تو می رسی از راه تا دنیای عاشق کش
دیگر نریزد شوکران در ساغر مستان
در قد تو قطعیت شیرین نخلستان
در چشم تو طعم تامل های تاکستان
سردم شد از این عصرهای برفی دلتنگ
بر من بتاب ای آفتاب ظهر تابستان
رضا ش
فروردین 91
عجیب دنیایی است دنیای ما...دامپزشکی خوانده ام!...تا آخر دکترای درد!!اما....غزل دوست همیشه های من است؛... در لحظاتی که دارو کفاف نمی دهد ...نوشداروی غزل از راه می رسد. هنرجوی سینما هم هستم... ... جرایم دیگری هم مرتکب شده ام.