91/9/5
12:11 ع
رکاب دوست کجا و "من خراب کجا؟"
"ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا"
بخواب و دم مزن از عشق و شعله و شمشیر...
که خواب مانده کجا، گرد آن رکاب کجا
تو خواب ماندی و خورشید تشنه را کشتند
که "قوم خواب" کجا، نور آفتاب کجا
به شام می رسی و اسب بی سوار حسین
کنون روان کجایی بدین شتاب! کجا؟
چنین که چنگ زده خون به سینه ی آفاق
رسیده است ببین ناله ی رباب کجا
رسید تیغ کجا و خدنگ خورد کجا
فتاد دست کجا ریخت مشک آب کجا
خداش می برد این طرفه راه را ، ورنه
سر حسین کجا مجلس شراب کجا...
من/این روزها
عجیب دنیایی است دنیای ما...دامپزشکی خوانده ام!...تا آخر دکترای درد!!اما....غزل دوست همیشه های من است؛... در لحظاتی که دارو کفاف نمی دهد ...نوشداروی غزل از راه می رسد. هنرجوی سینما هم هستم... ... جرایم دیگری هم مرتکب شده ام.