91/6/9
4:14 ع
اگر فیلم "دوچشم بی سو" ساخته ی محسن مخملباف را دیده باشید ، حتما شخصیت معلم روستا با بازی مجید مجیدی را به یاد دارید.شخصی با سبیل مارکسیستی و عینک درشت و کلاه پوستی.این کاراکتر یک شبیه سازی واضح از صمد بهرنگی بود.این فیلم محصول دوران افراطی گری شبه مذهبی مخملباف است.زمانی که او هنوز ، روشنفکر نشده بود و فعلا داشت با نگاتیوهای مفت و مجانی حوزه ی هنری با نسبت بیست به یک تمرین کارگردانی می کرد تا در دهه ی هشتاد بتواند راحت تر فیلم پورنو بسازد....بگذریم....سخن اصلی ما شبیه سازی چهره ی مرحوم بهرنگی د ر فیلم دو چشم بی سوست.مخملباف در این فیلم بدترین توهین ها را به صورت غیر مستقیم نثار صمد می کند و از وی چهره ای فاسد، زن باره و خائن می سازد....صمد بهرنگی یک مارکسیست بود.انگیزه ای برای دفاع از اندیشه های اوندارم.اما بهرنگی ، هر چه بود فاسد و زن باره و خائن نبود. فردی بود نخبه و از خانواده ای محترم و رنج کشیده در تبریز ، که از قضا نویسنده ای بزرگ شد و سودای عدالت طلبی اش او را مثل بسیاری از ادبیاتی های مطرح دهه ی سی و چهل ، جذب عقاید مارکسیستی کرد.
دو چشم بی سو اگر چه فیلم مهمی نیست، اما لکه ننگی ست بر دامن تمام کسانی که در توهین به صمد بهرنگی مشارکت داشتند.همه ی این ها یک عذرخواهی بدهکارند.البته از آدم شارلاتان و هفتاد رنگی مثل مخملباف آن هم بعد از سی سال انتطاری نیست؛ولی لا اقل مجید مجیدی بزرگ می تواند با یک عذر خواهی از خانواده ی صمدبهرنگی بر بزرگی خود بیفزاید.
پی نوشت:منظور از نسبت بیست به یک، تعداد برداشت یک نمای واحد است.معمولا نسبت معمول دو به یک یا سه به یک است.مخملباف در دوچشم بی سو به دلیل بی مهارتی ، هر نما را به طور میانگین بیست بار فیلم برداری کرده بود.یعنی هفت تا ده برابر بیش از حد معمول .ی هفت تا ده برابر هزینه ی بیشتر.
عجیب دنیایی است دنیای ما...دامپزشکی خوانده ام!...تا آخر دکترای درد!!اما....غزل دوست همیشه های من است؛... در لحظاتی که دارو کفاف نمی دهد ...نوشداروی غزل از راه می رسد. هنرجوی سینما هم هستم... ... جرایم دیگری هم مرتکب شده ام.