صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

88/6/14
4:15 ص

ما بعدالشعر:
شاعری بزرگ اما مظلوم(نگاهی به زندگی وشعر نیر تبریزی)
/قسمت دوم

مصاحبه با بهروز ثروتیان در باره نیر تبریزی(منبع:سایت خیمه)

بهروز ثروتیان متولد 1316 میاندوآب، دارای دکترای ادبیات فارسی و استاد بازنشسته دانشگاه تبریز است که در شهرستان کرج اقامت دارد. وی تحقیقات مفصلی درباره محمد حسین شهریار تحت عنوان «شهریار ملک سخن» نوشته و منتشر کرده ، همچنین منظومه مشهور «حیدربابا» سروده شهریار را به فارسی ترجمه و چاپ کرده است. علاوه بر این کتاب‌های «هنر و اندیشه در شعر نیما»، و «صدای پای آب»، تصحیح و شرح آثار نظامی و شرح غزلیات حافظ (چهار جلد)، شرح آثار عطار، شرح گلشن راز، فن بیان، و ... را نیز در کارنامه‌اش دارد.

 

* آقای ثروتیان! «دیوان نیر تبریزی» در میان دیوان شاعران کلاسیک فارسی از چه ارزش و اهمیتی برخوردار است و با چه انگیزه‌ای به سراغ تصحیح این دیوان رفته‌اید؟
ثروتیان:
واقعیت این است که نیر تبریزی 150 سال پیش در تبریز زندگی می‌کرد. وی یکی از علمای برجسته و مسلم عصر خودش محسوب می‌شد و تحصیلات دینی‌اش را در نجف اشرف گذراند. نیر تبریزی علاوه بر فعالیت در حوزه شعر و ادبیات یکی از مبارزان فعال در عرصه سیاست و قدرت بود.
ایشان در مقام حجت‌الاسلام علاقه‌مندان و پیروان بسیاری داشت. در سال 1248 هجری قمری مطابق با 1211 شمسی به دنیا آمد و در سن 22 سالگی برای تحصیل علوم دینی عازم نجف اشرف شد که در بازگشت به عنوان محدث، فقیه و مجتهد شناخته می‌شد و یکی از علما به حساب می‌آمد. 
در بین فضلا و شعرا و ادبا دوستان بسیاری داشت و در اشعارش به لحاظ زبان و فصاحت به سعدی پهلو می‌زد. اگرچه در سروده‌هایش بیشتر متاثر از حافظ بود. اصلیت او هم ممقانی است و نام اصلی‌اش «محمدتقی نیر» بود.
 

* مضامین اشعارش بیشتر در چه زمینه‌هایی است؟
ثروتیان:
 نیر تبریزی در دیوان اشعارش یک مثنوی تحت عنوان «مثنوی آتشکده» دارد که گزارش عاشقانه وقایع کربلاست. کمتر کسی در میان شاعران هم‌عصرش و شاعران گذشته این توانایی و خلاقیت را داشته که گزارشی تا این اندازه عاشقانه و زیبا و منظوم از واقعه کربلا ارائه دهد. 
شاعر در این مثنوی از منظری عاشقانه به سالار شهیدان امام حسین (ع) و موضوع عشق، یعنی واقعه عاشورا می‌پردازد.؛ البته ایشان در همه شعرها حتی در غزل‌هایش چنین رویکردی را به ائمه اطهار(ع) و امام حسین(ع) و یارانش دارد. وی در سال 1312 هجری قمری در ماه مبارک رمضان از دنیا رفت. 


* عمده اشعار این دیوان در قالب غزل سروده شده یا مثنوی؟ آیا قالب‌های دیگر هم در این دیوان دیده می‌شود؟ 
ثروتیان:
در قالب غزل هم ابیات بسیار زیبایی در دیوان نیر تبریزی وجود دارد که مربوط به ائمه اطهار(ع) خصوصا امام حسین(ع) است، اما غزل‌ها عاشقانه است ولی در حسن ختام می‌آورد که من غلام حضرت شاه هستم و منظور خودش از حضرت شاه را هم توضیح می‌دهد که همان حضرت امام حسین(ع) سرور شهیدان است.
 من از همان دوران کودکی آن‌قدر در وصف او شنیده بودم و آن‌قدر به او علاقه داشتم که در نخستین فرصت به سراغ او رفتم تا ببینم قدرت ادبی‌اش چقدر است؛ البته نیر تبریزی رباعیات بسیار زیبا و قدرتمندی هم دارد که همه آن‌ها صبغه دینی و عاشورایی دارند. ضمن این که یک منظومه دارد به نام «منظومه لآلی منظوم» که در استقبال از ترجیع‌بند معروف و عاشورایی محتشم کاشانی سروده شده است؛ در این منظومه شاعر در 25 بند (مانند ترجیع‌بند محتشم) واقعه عاشورا را به تصویر می‌کشد که به لحاظ ادبی و قدرت آفرینش و تصویرپردازی بکر و بدیع و بسیار ارزشمند و متعالی است. وزن این منظومه هم در همان وزن ترجیع‌بند یعنی (مفعول، فاعلاتن، مفاعیل، فاعلن) سروده شده است. 


* بقیه آثارش در چه زمینه‌ای است؟ 
ثروتیان:
 مثنوی در «خوشاب» را که در سال 1307 سروده بود، رویکرد عاشورایی دارد؛. مثنوی دیگرش به نام «برف و شیره انگور» که به زبان ترکی سروده، پاسخی است به مثنوی آقامیرزا محمود خویی.
 یک کتاب هم به زبان عربی دارد که در طرائف است. کتاب دیگرش به نام «کشف فی التحقیق والصفات» است؛ شرح حدیث، صحیف الابرار، علم‌الساعه، رساله لمع البصر، مفاتیح الغیب، رساله نصرت الحق و ... از دیگر آثار حجت‌الاسلام نیر تبریزی است که برخی از این آثار به زبان عربی و برخی هم به زبان فارسی است. به هر حال این را از نیک‌بختی خودم می‌دانم که دیوان اشعار این شاعر عاشورایی را تصحیح و شرح کردم. 


88/6/6
10:21 ص

ما قبل الشعر:
تبریک به دوست عزیزم مهدی شهابی بابت قبول شدن از کنکور کارشناسی ارشد....امیدوارم که دریاچه ی ارومیه را با غزل هایش شیرین نکند.

شعر:
بیت آخر یک غزل :


...گناه به که سر سفره های "الا الله"
به نیم زمزمه ی "لا اله" خوش باشیم...


ما بعد الشعر:
شاعری بزرگ اما مظلوم(نگاهی به زندگی وشعر نیر تبریزی)/قسمت اول
در میان دانشمندان و علما،گاه کسانی هستند که در شعر و شاعری نیز مرتبه ای والا می یابند.اما سایه گستری وجهه ی علمی و دینی شان موجب پنهان ماندن وجه شاعری شان می شود.میرزا محمد تقی حجت الاسلام متخلص به "نیر"از جمله ی این شخصیت هاست؛فقیه،فیلسوف و عارفی که علاوه بر مقام والای دینی و اشتهاری که به سبب شخصیت عرفانی خود در تاریخ عرفان شیعی دارد ،آثاری برجسته نیز در حوزه ی شعر از خود بر جای گذاشته است.برجستگی این آثار ادبی به حدی ست که در مقام یک مطالعه ادبی- به دلایلی که ذکر خواهد شد- ما را متقاعد می کند که وی را در زمره ی بزرگ ترین شاعران نه تنها عصر قاجاری که عصر بازگشت ادبی قرار دهیم و با تاسف از خود بپرسیم که چرا نام شاعری چون او –بدین شیرین سخنی- کمتر در محافل ادبی شنیده می شود؟
"میرزا محمد تقی حجت الاسلام" متخلص به "نیر" در سال 1248قمری(1213شمسی-1834میلادی) در دارالسلطنه ی تبریز(1) به دنیا آمد. پدرش فقیه و فیلسوف نامدار "ملا محمد مامقانی"رییس علمای شیخی بود.همو که در جلسه ی معروف علمای آذربایجان با "سید علی محمد باب" که با تدبیر امیر کبیر در حضور ناصرالدین میرزای ولیعهد در تبریز برگزارشد حضور داشت و از نقش آفرینان  مناظره ا ی بود که به افشای چهره ی باب و در نهایت انابه و تضرع وی در حضور مردم انجامید و در نهایت از جمله مجتهدینی  بود که فتوای اعدام باب را صادر کرده و آتش خونریزی و فتنه ای را که این سید ناخلف "متوهم"و "پر مدعا"برافروخته بود خاموش کردند.
میرزا محمد تقی از   شانزده سالگی به مدت 5 سال در نزد پدر به تحصیل علوم دینی مشغول شد و پس از فوت وی در 22سالگی به نجف رفت و پس ازز رسیدن به درجه ی اجتهاد به تبریز باز گشت.با وجودی که همزمان با بازگشت وی برادر بزرگش مرجعیت دینی تبریز را بر عهده داشت با این حال امامت جماعت و نماز جمعه ی تبریز را بر عهده گرفت ؛که البته به دنبال درگذشت برادر مقام مرجعیت متوجه وی شد.نیر تبریزی از اعاظم علمای زمان خود بود و اعلمیت وی به عنوان فقیه و ادیب و عارفی که درعلوم غریبه صاحب کرامت است، او را از سایر مجتهدین زمانه ممتاز می کرد.در بزرگی مقام علمی او همین بس که عارف نامی  "سید علی قاضی تبریزی"(2)از جمله ی شاگردان وی بوده است. تصوبری از صفحه نخست چلپ اول آتشکده؛آفرینش را چو فتح الباب شد/نور احمد مهر عالمتاب شد
نیر علاوه بر مراتب علمی ،در زهد و تقوای شخصی نیز شهره ی خاص و عام بود.به نحوی که پرهیز گاری عجیب او از مظاهر دنیوی از او چهره ای آزاده و صاحب مناعت طبع رقم می زد.وی به شدت ساده زیست بود و از کوچک ترین تجمل و اشرافی گری پرهیز می کرد.به طوری که نقل است پس از مرگش به جز خانه ی مسکونی چیز دیگری نداشت و همین خانه نیز هزینه ی پرداخت وامی شد.
این فقیه شاعر علاوه بر این ها خط بسیار زیبایی هم داشت.به طوری که "ادیب الممالک فراهانی"در وصف خط وی چنین می سراید:
رقمت ناسخ ریحان خط لاله رخان
برشکسته خط طغرای صفاهانی را
وی در اواخر عمر که به فلجی دست راست مبتلا شده بود قلم به دست چپ گرفته و چنان می نوشت که گویند آثار دست چپ او از آثار دست راست قابل تشخیص نبود.
این بزرگ اندیشمند عصر قاجاری در روز جمعه دوازدهم ماه رمضان 1312هجری قمری(1277شمسی-1898میلادی) در تبریز درگذشت و بنا بر وصیت جنازه اش در نجف اشرف مدفون شد.
آثار نیر به قرار زیر است:
صحیفه الابرار،مفاتیح الغیب،لآلی منظومه،آتشکده،دیوان غزلیات،مثنوی در خوشاب،رساله ی علم الساعه،رساله لمح البصر،رساله ی نصرت الحق والفیه
شعر نیر
نیر به ترکی ،فارسی و عربی شعر گفته است.اما اگر بخواهیم زبان را کنار نهاده و شعر وی را از منظر ژانر شناسی بررسی کنیم او به طور کلی دو دسته اثر دارد:
1-آثاری که در مدح و مرثیه بخصوص مرثیه ی امام سوم(ع)سروده و در راس همه ی آن ها منظومه ی آتشکده قرار دارد.که فارسی ست و شرح واقعه ی عاشوراست در قالب مثنوی و به وزن مثنوی مولوی.این مثنوی بسیار اثر ارجمندی ست و جای تاسف دارد که چرا آنچنان که بایسته و شایسته است نقل محافل ادبی نیست.
گرچه شاعر در مثنوی آتشکده به دنبال روایت ماجرایی چون عاشوراست و به سبک مرثیه نویسان انتظار داریم که عنصر تصویر و خیال و یک دستی زبان کمرنگ باشد؛با این حال با اثری روبرو هستیم که در توصیف یک واقعه ی جدی ،هرگز از عناصر اصلی شعر فاصله نگرفته است.به طور مثال در توصیف صبح عاشورا در این مثنوی چنین آمده است:


چون سحرگه چهره ی صبح سپید
شد زپشت خیمه ی نیلی پدید
آسمان گفتی گریبان کرده چاک
در فراق آفتابی تابناک
خور(3)زمشرق سر برهنه شد برون
چون سر یحیی میان تشت خون
پس ندا آمد که ای خیل اله
هین برون تازید سوی رزمگاه
بر رکاب پایمردی پا زنید
خویش را مستانه بر دریا زنید
هین برون تازید ای مستان عشق
باده می جوشد به تاکستان عشق
جرعه ای زان باده ی بی غش زنید
خود سمندر وار بر آتش زنید
هین برون تازید ای شیران جنگ
عرصه را بر روبهان دارید تنگ
ایها االلب تشنگان آب میغ
آب حیوان می رود از جوی تیغ

خواندن همین چند بیت شاید شما را با بنده هم عقیده کرده باشد.تصویر پردازی های زیبایی که پیش روست ما را قانع می کند که با شاعری بزرگ روبرییم که شعر را قربانی مرثیه نکرده است. "گریبان چاک کردن" آسمان و "سربرهنه بیرون آمدن" خورشید و تشبیه آفتاب در سرخی فلق به "سر یحیی در تشت خون" حکایت از زیرکی شاعر دارد.شاعر به طور غیر مستقیم در حال تداعی اتفاقی است که در روز عاشورا خواهد افتاد.خصوصیت حافظانه ی تداعی و غیر مستقیم گویی همان چیزی است که در شعر مدرن نیز شاهد آن هستیم.در ضمن از همین چند بیت نیز می توان به "تشخص زبانی" شاعر پی برد.ترکیبی از زبان مثنوی نویسی مولوی و سعدی که با پس زمینه ای از سلاست و روان نویسی یک "ترک پارسی گوی"معجونی شیرین و دل چسب را در اختیار خواننده قرار می دهد."ترک تازی" های زبانی شاعر نیز آشکار است.آوردن حرف اضافه "به" قبل از کلمه ی "تاکستان" و یا استفاده از کلمه ی ندای  عربی "ایها"قبل از کلمه ی فارسی "لب تشنگان"از تهورات زبانی خاصی است که بیشتر "ترکان پارسی گوی" جسارت انجام آن را دارند.
و یا در توصیف شهادت حضرت ابوالفضل (ع)به چنین خیال آفرینی مست کننده ای دست می زند:

ناگهان "کافرنهاد"ی از کمین
کرد با تیغش جدا دست از یمین
گفت:هان ای دست رفتی؟...شاد رو!
خوش برستی از گرو...آزاد رو!
لیک از یک دست بر ناید صدا
باش کاید دست دیگر از قفا
لاابالی نیست دست افشانی ام
جعفر طیار را من ثانی ام
...
چون دو دست افتاده دید آن محتشم
گفت:دستا!رو که من بی تو خوشم
خصم اگر بردت زمن گو بازدار
مرغ دست آموز را با پر چه کار؟
شهپر طاووس اگر پرکنده شد
نام زیباییش زان پر زنده شد
اندر آن کویی که آن دلبر دروست
عاشق بی دست و پا دارند دوست
باز ده ای دست هین دستم به دست
تا به هم شوییم دست از هر چه هست

...(ادامه دارد)

پی نوشت:
1- تبریز ولیعهد نشین در آن روزگار ،هنوز زیر سایه ی تهران، پایتخت نوبنیاد قاجار قرار نگرفته بود و به سبب همتی که توسط عباس میرزا  ولیعهد لایق اما ناکام صورت گرفته بود از نظر اهمیت سیاسی و فرهنگی مرکزیت ایران را داشت.این مرکزیت البته با حضور ناصرالدین میرزا ی ولیعهد و به لطف کاردانی امیرکبیر شکوفا شد و در ماجرای مشروطه به اوج خود رسید و  تا پایان سلسله ی قاجار و آغاز سلسله "آذربایجان سوز" پهلوی همچنان ادامه داشت
2-سید علی قاضی تبریزی هم به نوبه ی خود شاگردان بزرگی را تربیت کرد که از آن جمله می توان به میرزا جواد ملکی تبریزی،علامه طباطبایی،آیت الله خویی،آیت الله دستغیب و آیت الله بهجت اشاره کرد
3-خورشید


88/5/29
12:49 ص

برای او...

ای پرچمت افراشته!... بسیار پرچم
در غیبتت افراشتند و واژگون شد
بسیار ایمان ها که بی عشقت فروریخت
بسیار منطق ها که بی عشقت جنون شد

بسیار ره پویان که واماندند از راه
بسیار گم کردند خود را کاروان ها
در تند و کند راه های بی سرانجام
جا مانده اند از کاروان ها ساربان ها

آنان که از حلوای شیرین گفته بودند
در کام تلخ مردم اما غوره بودند
گفتند که امواج پر شورند اما
بی نام تو امواجی از دلشوره بودند

آشفته ام آشفته تر از باغ پر پر
ای باغبان  دریاب سوز دفترم را
من مرغکی گم کرده پروازم بیا و
از بند عادت باز کن بال و پرم را

در مارپیچ شیطنت های زمانه
کو ای کلیم الله اعجاز عصایت؟
در این هزار آوای شهر پر هیاهو
ای آشنا!کو قل هوالله ندایت؟
تبریز-مرداد88


88/5/22
1:12 ص

شعر:
بازی کردم
با همبازیانی که هرگز به دنیا نیامده بودند
و شکستم
چراغی را که هرگز روشن نشده بود
با کمانی
از چوب درختی هرگز نرسته..................................................................................................................................................


بی روح بود چشمه ی "عمر روان" من
دنیا ربود روح مرا از  روان من
مثل درخت های خزان خورده سال هاست
خشکیده است حرف دلم بر زبان من
بازیچه ی خزانم و همبازی بهار
افتاده است بازی دنیا به جان من
هم بازی من  است جهانی ولی چه سود؟
وقتی که نیست هیچ کسی هم زبان من
یک آسمان پرنده ی وحشی نشسته بود
روزی به روی شانه ی "عشق آشیان" من
دوران عشقبازی من طی شد و... گذشت
من ماندم و شماتت همبازیان من
طفلی جسور بود و چراغ مرا شکست
یادش یخیر دلبر ابرو"کمان" من
ای کاش باز کودک خردی شوم که باد
دامن کشان گذر کند از  بادبان من
دنیای کودکانگی من بزرگ یود
افسانه بود و داشت حقیقت جهان من
مهتاب را یه جای چراغ محله مان
هر بار می گرفت نشانه، کمان من
کم کم  که پا گرفتم و قدم بلند شد
کوچک شدند گستره های گمان من
پر های آرزوی مرا" ابر یخ" شکست
تنگ ست و سرد مثل قفس، آسمان من
تقدیر مرد دبدن خورشید من نبود
بی مشتری نشست ز پا کهکشان من
....
این شعر عاشقانه به جایی نمی رسد
مثل کلاغ بی هدف داستان من

ما بعد الشعر:
درسه ماهی که  این وبلاگ به روز نمی شد ،درگیر آغاز به کار رسمی در محل کارم بودم.البته گفتنی های  بسیار از این مدت دارم که در پست های بعدی خواهم نوشت.از این پس به امید خدا هر پنجشنبه این وبلاگ به روز خواهد بود.


  

88/2/25
12:27 ص

برای سارا....دختر غزلواره ی"ایل" که حماسه ی به دریازدن را به مردان سرزمینم آموخت...

روح افسانه ی ارس ،سارا!
دختر ترمه و پرند!سلام!
کوه ها با تو می کنند وداع
رودها بر تو می دهند سلام

مثل گل های دامن سبلان
عسل از چشم هات می ریزد
کندوی شعر من، عسل بانو!
حبه انگور!...حبه قند!...سلام

می چکاند به زخم کهنه ی ایل
سبلان شهدی از نگاه تو را
چنگ رامشگر قبیله ی ترک
هدیه ی دامن سهند، سلام!

گونه هایت دو سیب ..یا نه ...دو ماه؛
بر بلندای آسمانی تو
به زمین و زمانه می خندند
به شب و روز می دهند سلام

چشم هایت ستاره ی صبحند
مژده ی روشنای خوشبختی....
....های! شب های غم! خداحافظ!
های !صبح ستاره بند! ..سلام!

مثل شیرین خسرو و شیرین
مثل "آفاق" شاعری دیرین
های!...سارای من! نرو ...بنشین!
"مثنوی مثنوی" بخند! .......
.......سلام......
......اتفاقی بزرگ نزدیک است؟!
بر لب کو چک عروسکی ات
تا هم آورد اولین بوسه
چند لبخند مانده؟...چند سلام؟.....

اول از یک نگاه شد آغاز
بعد، کم کم نگاه زمزمه شد
زمزمه شد ترانه...شعر...غزل
با صدایی که شد بلند سلام!...

***

چه جسورانه کند دل از کوه
چه غریبانه سر به دریا زد
...رود جوشان سر به زیر!...درود!
کوه بشکوه سر بلند!...سلام!

***

مادر غیرت و شرف، سارا!
قرن ها بعد خیل فرزندان
عده ای نو جوان دریا دل
پی در شرف به آب زدند...


مشخصات مدیر وبلاگ
 
رضا شیبانی اصل[90]
 

عجیب دنیایی است دنیای ما...دامپزشکی خوانده ام!...تا آخر دکترای درد!!اما....غزل دوست همیشه های من است؛... در لحظاتی که دارو کفاف نمی دهد ...نوشداروی غزل از راه می رسد. هنرجوی سینما هم هستم... ... جرایم دیگری هم مرتکب شده ام.


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
زمستان 86[2] فروردین 87[2] اردیبهشت87(پاییز آمد باز دیگر بار سارا)[1] خرداد ماه سرسری من[1] انا الحق می دمید از قل هو الله هیاهویت[1] ...چون کویری که ترک خورده پر از لبخندم[1] ...نارنجکی آماده ی پرتاب بودم[1] از آفتاب پس ابر ما خبر داری؟[1] ...ما هر دو دل به یک نمکین چهره داده ایم[1] ...افطار ها بدون تو پشت مرا شکست[1] ماهی سیاه کوچولو[2] هنوز هم به دعا آیه ی برات خوشم...[1] کجاست عشق که با اشتباه خوش باشیم[1] ای خویش دخترانه ی من کو عروسکت؟[1] وسرت قطعنامه خواهد شد...[1] یادی از گذشته[1] لبخند قلک ...بغض قلک[1] مانیفست عشقی - فلسفی یک قناری قفسی..[1] ...مقصود غزاله ی گریزان![1] به خاطر یک ربع سکه[1] شعر + دونکته+سه نقطه[1] التماس دعا دل شکسته![1] دختر کوزه به دوش[1] تقدیر[1] مادر نمیر...[1] سارا2[1] طفلی جسور بود و چراغ مرا شکست[1] بسیار منطق ها که بی عشقت جنون شد[1] نیر تبریزی[4] افتاده بر آب؟ با رفته بر باد؟[1] ارباب زمستان-غزلی از شهریار[1] نامه ای به یک استاد خود خوانده[1] مرثیه ای برای غیرت[1] شعری برای امام[1] غزلی یک ساله[1] حلق حسین است این نه اسماعیل[1] چقدر انار نچیدیم[1] نامش بلند نان حلالی که داشتیم[1] عطسه ی تفنگ[1] خواب سیاسی[1] تو های و هوی صد غزلی[1] سه نکته[1] بهاریه ای متفاوت[1] با این حساب[1] کلاه[1] حضرت شیطان[1] گذار[1] بلای بی برگشت[1] لطفا تقلب نکنید[1] خویش دخترانه[1] پری سان[1] لالایی بهار[1] چفیه ی ما و خرقه ی سالوس[1] حکایت آن ظلم بزرگ[1] شهریور 89[4] مرداد 89[2] تیر 89[1] مهر 89[3] آبان 89[3] آذر 89[2] دی 89[3] بهمن 89[3] اسفند 89[1] فروردین 90[1] اردیبهشت 90[2] خرداد 90[1] تیر 90[1] مهر 90[1] آبان 90[1] آذر 90[3] دی 90[3] بهمن 90[2] فروردین 91[2] اردیبهشت 91[6] خرداد 91[3] تیر 91[2] مرداد 91[4] شهریور 91[3] مهر 91[1] آبان 91[1] آذر 91[1] بهمن 91[2] اسفند 91[3] فروردین 92[1] اردیبهشت 92[2] خرداد 92[4] تیر 92[3] مرداد 92[3] شهریور 92[1] بهمن 92[1] مرداد 93[6] شهریور 93[5] مهر 93[3] آبان 93[2] آذر 93[1] دی 93[1]
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
تبریز ، سکوت کاهگلی ، رضا شیبانی ، سعید جلیلی ، قالیباف ، شهریار ، بی بی سی ، انتخابات ریاست جمهوری ، بهار ، ایران ، جمشید علیزاده ، خبرگزاری فارس ، روحانی ، زلزله آذربایجان ، تهران ، حسن روحانی ، آزادی ، بهارستان ، انتظار ، امام علی ، تفنگ ، شیعه ، گلشیفته فراهانی ، غیبت ، مشروطه ، نقد نیوز ، مادر ، ماه رمضان ، محرم ، یوسف ، صدا و سیما ، سمیه محمدیان ، اهر ، سهند ، سوره فلق ، سوره یوسف ، سوریه ، سیب ، سید علی قاضی طباطبایی ، سکوت کاه گلی ، سفارت انگلیس ، سفر به امریکا ، سفره های بسم الله ، سلام ، رضایی ، ره پویان ، رهی معیری ، شاعر ، شاملو ، شاه غزل ، شاهنامه فردوسی ، شب گرد بودن ، شب های قدر ، شطرنج ، شعر ، شعر آورد تبریز ، شعر امروز ایران ، شعرآورد تبریز ، شفیعی کدکنی ، شمعدانی ، شهدا ، شهر ، شهرستان ادب ، صفر ، صمد بهرنگی ، صیغه ، طاهر قرة العین ، طهران ، عارف ، عاشورا ، عبدالکریم سروش ، عثمانی ، عزاداری ، عفت ، علامه طباطبایی ، علی اصغر ، علی محمد باب ، علی محمد موب ، علی محمد مودب ، عمران صلاحی ، غرضی ، غزل ، غزل پست مدرن ، غزل معاصر ، قبیله ی ترک ، قرآن ، قرآن کریم ، قزوه ، قصه ی پریان ، قلم صنع ، قیامت ، کاخ نشینان ، کوچه ی معشوقه پرور ، کوخ نشینان ، گذار ، گربه ، گرگ در اساطیر آذربایجان ، گرگ و میش سگی ، گسل ، گل نرگس ، یوسف و زلیخا ، کربلا ، کرد ، کلرپرومازین ، کوئینتین تارانتینو ، کوبانی ، کیسه بوکس ، محسن چاوشی ، محسن مخملباف ، محمد تقی برغانی ، محمد رضا شفیعی کدکنی ، مردم صیاد ، مثنوی در خوشاب ، مجید مجیدی ، مارادونا ، نمایشگاه کتاب ، نمایشگاه کتاب تهران ، نو عروس دریا پوش ، نوروز ، نیر تبریزی ، نیر رند ، هاشمی ، هاشمی رفسنجانی ، هریس ، هزار آوا هزار آوا ، هفت سین ، هلال احمر ، هم آورد اولین بوسه ، هواپیما ربایی ، وایبر ، ولایتی ، یاد کوچه ، مشهد ، مصدق ، من بچه جوادیه ام ، مناظره ی کاندیداهای ریاست جمهوری ، منبر ، مهدی باکری ، مهدی سیار ، مهدی موعود ، میدان مین ، میرزا محمد تقی حجت الاسلام ، میلاد عرفانپور ، ناصرالدین شاه ، نامه امیر کبیر به ناصرالدین شاه ، نان ، نرک زبانان ایران ، نسل کشی ، فائزه ، فاطمه ، فلسطین ، فلسفه ، فلسفه غرب ، فیس بوک ، قالی ، قالی تبریز ، گوشه بیداد ، لغت نامه ی دهخدا ، صبح ستاره بند ، شهریار افسانه ای شعر ایران ، شهید ، شهید مصطفی احمدی روشن ، شیخ اصلاحات ، شیراز ، شیطان ، تقلب سایت جرس ، تقوایی ، تندیس آزادی ، تبلیغات ، تداعی گری ، تروریسم ادبی ، ترک زبان ، بیژن ترقی ، بیضایی ، پان ترکیسم ، پاییر تبریز ، پاییز ، پدر ، پرچم ، پرواز ، پست مدرن ، پلیس فتا ، پیامبر اسلام ، تاج ، امام علی علیه السلام ، امام مهدی ، امام هادی ، امیر علی آذرطلعت ، امیر کبیر ، امیری فیروزکوهی ، امیرکبیر ، انجمن ادبی تبریز ، انشا ، انقلاب فرهنگی ، انگلیس ، بهشت ، hasan rohani ، آتشکده ، آذربایجان ، آفاق شاعری دیرین ، آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو ، آناتومی ، آیینه ، احمدی نژاد ، اخوان المسلمین ، ارباب زمستان ، ارس ، اساطیر آذربایجان ، استاد خود خوانده ، اسراییل ، اسم رمز کودتای 28 مرداد ، اصحاب کهف ، امام ، امام حسن ، امام حسین ، امام حسین(ع) ، امام رضا ، امام زمان ، ایرانیت ، ایسنا ، با چراغ و آیینه ، باران مصنوعی ، بارور کردن ابر ها ، بازداشت روزنامه نگاران ، بازدید سرزده رهبر انقلاب از مناطق زلزله زده ی آذربایجان ، بانک ، برزیل ، برنا ، برهنگی ، بروید به جهنم ، بغداد ، بمب گذاری ، به یاد باد ، حسن زاده لیله کوهی ، حسین ، حسین جنتی ، حسین قرائی ، خاتمی ، خانه ی فرهنگ تبریز ، خبرگزاری تسنیم ، ثروتیان ، جام جهانی ، جامعه ما ، جبهه ی مطالعات انقلاب اسلامی ، جشنواره ی پاریس شاعرانه ، جلال آل احمد ، جماران ، جنبش عدالت خواه دانشجویی ، جنبش کامنتی ، جنگ ، جهان ، جهنم ، جوک قومیتی ، چرای آزادی ، چشمان آهوی تو ، حافظ ، حافظ شیرازی ، حافظ عرصه ی شعر عاشورایی ، حج ، حجاج ، حداد عادل ، حدیث ، حراج ، حرامزاده های لعنتی ، زلزله تهران ، زمانه ، زن در شاهنامه ، زن ستیزی ، زن و شاهنامه ، ساحل ، سارا ، سبز ، سبلان ، ستار خان ، ستارخان ، سعید آقا نژاد ، سعید بیابانکی ، روز ملی شعر و ادب فارسی ، روستا ، رونمایی از کتاب ، زبان ترکی ، زبان ترکی معیار ، زخم کهنه ی ایل ، زلزله ، خدا ، خشت بی غیرتی ، خط قرمز ، خنده نخل ، خویش دخترانه ، خیمه ، دارو ، داروی اعصاب ، داعش ، دانشگاه آزاد از عدالت ، دانشگاه تبریز ، دانشگاه سوربن ، دانشکده ادبیات ، دپارتمان زبان و ادبیات فارسی سوربن ، دختر غزلواره ی ایل ، دختر قالیباف ،
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ