93/5/24
7:8 ع
قاطعانه می گویم خیلی از این پیج های فیس بوکی که اخیرا راه افتاده اند و پشت اسم ایرانیت ، به ترک زبان ها توهین می کنند ، توسط خود پان ترکیست ها اداره می شوند.بعد از ده سال تعمق جدی در روش های حرکتی پان ترکیسم ،این جریان هشتاد چهره را خوب می شناسم.پان ترکیسم یک جسم لاغر رو به موت است که از "جوک قومیتی" تنفس مصنوعی می گیرد.
93/5/21
10:44 ص
منتقدین رییس جمهور قبلی خیلی گرمشان بود و باید آب را جایی می ریختند که می سوخت.بر عکس منتقدین رییس جمهور فعلی سردشان است و می لرزند و باید بروند به جهنم ؛ یعنی جایی که گرمشان بشود.بزدل سیاسی بودنشان هم که بماند.
ظاهرا راز و رمزی در صندلی ریاست جمهوری ایران است که نشینندگانش را دهن پرت و بی ادب می کند.یکی هم قبل ترها بود که منتقدانش مثل گاو تحلیل می کردند.و آن دیگری که خیلی ادعای آزادی اندیشه داشت اما در سخنرانی عمومی رو به جمعیت شعار دهنده فرموده بود: " می دهم دستگیرتان می کنند."
93/5/17
6:24 ع
لحظه ای بود ؛ به چشم تو اگر دل بستم
عمر بود آه...رمانی که از او دل کندم...
93/5/16
12:6 ع
تا تو بودی صبور تر بودم
بی تو یک ثانیه نیاسودم
ای دریغا چه سنگدل بودی
ای دریغا چه تنگدل بودم...
93/5/12
7:5 ع
چراغ کوچه های تنگ چشم پیر غمازیم
به جرم روشنی، آماج طفلان کمان بازیم
حریفان بت تراشیدند و ما دشمن تراشیدیم
درین بتخانه ی نیرنگ می سوزیم و می سازیم
شما زهر نهان در قهوه ی نیرنگ قاجارید
ولی ما مستی فاش شراب ناب شیرازیم
حسد بردید بر بال و پر ما ، غافلید اما
که ما خود از نفس افتادگان فصل پروازیم
سبکباریم اما شانه مان در چنگ تهمت ها
چنان زخمی ست گویی مرغکی در پنجه ی بازیم
اگر رخصت دهد چشم سیاه شرقی ات یک بار
نمی بازیم این دل را که عمری هست می بازیم
سیه چشما اگر غم لشکر انگیزد به خون تو
"من و یاران به هم سازیم و بنیادش براندازیم"
سیه چشما! سلامت باد چشمانت که ما یک عمر
از آیین نگاهت در غزل آیینه می سازیم
سیه چشما! سیه چشما! سیه چشما! سیه چشما!
چنین تکرار در تکرار... بی پایان و آغازیم
رضا شیبانی
عجیب دنیایی است دنیای ما...دامپزشکی خوانده ام!...تا آخر دکترای درد!!اما....غزل دوست همیشه های من است؛... در لحظاتی که دارو کفاف نمی دهد ...نوشداروی غزل از راه می رسد. هنرجوی سینما هم هستم... ... جرایم دیگری هم مرتکب شده ام.