86/12/29
1:31 ع
سلام....دم هکر گرم!؟ که باعث شد دم عیدی یه خونه تکونی حسابی بکنیم.....بله دم هکر گرم.!!...ما اینیم دیگه...آقایی که همه تون می شناسیدش و فحش هاش رو هم در کامنت های وبلاگ قبلی دیده بودین....دست به هر کاری زد تا ما هم فحشش بدیم....اما با عرض خوش وقتی باید عرض کنم که حسرت شنیدن حتی یک ناسزا از بنده رو با خودش به قیامت خواهد برد.
اما بپردازیم به شعر و شاعری که به خصوص در این هوای بهاری در اوج است...دو غزل تقدیم می کنم.
بحری است بحر عشق که هیچش کناره نیست
آن جا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست
با اجازه ی لسان الغیب:
و غزل بعدی:
گاهی قیافه ی تو که تغییر می کند
تغییر فصل هاست مرا پیر می کند
ای نو بهار من!به خزانم فکنده ای
عشق این چنین هر آینه تاثیر می کند
گاهی نگاه می کنی و گاه سر به زیر؛
تا دل از این مقوله چه تفسیر می کند
جام شرنگ یا که سبوی شراب ناب؟
بی تو مگر عزیز!چه توفیر می کند
یک سال شد که با تو کلامی نگفته ام
یک سال....شرح عمر نفسگیر می کند
مانند شعر های منی شاید این خیال
حسن تو را هر آینه تکثیر می کند
در من تخیلی است که پندار خشت را
می گیرد و در آینه تصویر میکند
اندازه ی هزار غزل حرف در من است
اما چه سود؟قافیه ام دیر می کند
آه!ازدحام روز...چرا شب نمی شود؟
او نیز مدتی است که تاخیر میکند
86/12/28
2:11 ع
عجیب دنیایی است دنیای ما...دامپزشکی خوانده ام!...تا آخر دکترای درد!!اما....غزل دوست همیشه های من است؛... در لحظاتی که دارو کفاف نمی دهد ...نوشداروی غزل از راه می رسد. هنرجوی سینما هم هستم... ... جرایم دیگری هم مرتکب شده ام.