88/10/3
3:36 ع
حلق حسین است این نه اسماعیل...(1)
ای سر! که با سر نیزه ها پیوند داری
آخر بگو کی سر به بالین می گذاری؟
اندوهباران غروب شام پیداست
در مشرقی خونین که بر سر نیزه داری
ای غرق در گودال خون! ای عرش زخمی!
آهی بکش!...آهی...که "خون دریا" بباری
در این خزان آه!...ای بهار بی نهایت
کی لاله های پیکرت را می شماری؟
زیباست بر سر نیزه آوای انا العشق
زیباست در نخجیر آواز قناری
زیباست این، زیباست این،زیباست...زیباست!؛
وقتی گشاید بال مرغ بیقراری
عشق این چنین تقدیر ها را دوست دارد
با عشق این تقدیر را سر می سپاری
تقدیر اگر از حلق اسماعیل بگذشت؛
قربانیی شایسته تر می خواست...باری...
.... حلق حسین است این...نه اسماعیل...دریاب
کیفیت این تحفه را ای تیغ کاری!
زمستان87-تبریز
(1) نوع چینش قافیه ها در این شعر "تعمدی" است.
عجیب دنیایی است دنیای ما...دامپزشکی خوانده ام!...تا آخر دکترای درد!!اما....غزل دوست همیشه های من است؛... در لحظاتی که دارو کفاف نمی دهد ...نوشداروی غزل از راه می رسد. هنرجوی سینما هم هستم... ... جرایم دیگری هم مرتکب شده ام.