92/4/25
11:45 ص
دوستان شاعر اگر از دست بعضی متوهمین شاعری و استادی خسته شده اید این مطلب را دقیق بخوانید.
دارویی هست به نام "کلرپرومازین" .این دارو می تواند تا حدودی مشکلات شعر امروز ایران را حل کند.در اثرات این دارو نوشته شده است:
کاهش توهم و هذیان(جهت برطرف کردن توهم استادبودن، پدرغزل معاصربودن،مادرادبیات بودن و هذیانات پست مدرن... )
درمان آروغ و سکسکه ی مقاوم(جهت مهار آروغ های روشنفکری و سکسکه های مداوم وزنی حاصل از اختیارات شاعری)
تا حدودی اثر ضد استفراغ هم دارد.(جهت کاستن از میزان سرایش شعر و طول شعر های سروده شده)
جلوگیری از سندرم ترک الکل(جهت برطرف کردن حس غزلیات سیگار با مشروب و ...)
92/4/22
10:16 ع
به من چنان نگر ای ساقی مجرب رای !
که آبروی مسلمانی مرا نبرد
در این شب رمضان ، می بده!... ولی آن قدر
که تا نماز سحر ،مستی از سرم بپرد
92/4/3
2:0 ص
غزلی از سکوت کاهگلی تقدیم به امام موعود
تو زنده ای و نفس می کشد بهارانت
تو زنده ای و بمیرند سوگوارانت
نه جام حور، نه آب حیات می خواهم
ببر مرا و بکش تشنه در کنارانت
به جز تو چیست مگر درد دردمندانت
به جز تو چیست مگر چاره ی دچارانت
دلم گرفت از این کوچه های بی آفاق
ببر مرا به تماشای کوهسارانت
دلم گرفت از این سایه های بالا سر
خوشا هر آینه بی چتر زیر بارانت
بیا به روشنی چشم مردم خاموش
بیا به کوری این چشم انتظارانت
بیا و گرد هم آور دل حریفان را
بیا ، به جان هم افتاده اند یارانت
سپاه مدعیان بین که هر چه می تازند
نمی رسند به گرد سم سوارانت
بیار قافله ی نقد شرع را و ببند
دکان نسیه ی این خیل حجره دارانت
عجیب دنیایی است دنیای ما...دامپزشکی خوانده ام!...تا آخر دکترای درد!!اما....غزل دوست همیشه های من است؛... در لحظاتی که دارو کفاف نمی دهد ...نوشداروی غزل از راه می رسد. هنرجوی سینما هم هستم... ... جرایم دیگری هم مرتکب شده ام.