91/4/15
6:26 ع
تو زنده ای و نفس می کشد بهارانت
تو زنده ای و بمیرند سوگوارانت!
نه جام حور نه آب حیات می خواهم
ببر مرا و بکش تشنه در کنارانت
به جز تو چیست مگر درد دردمندانت
به جز تو چیست مگر چاره ی دچارانت
دلم گرفت از این کوچه های بی آفاق
ببر مرا به تماشای کوهسارانت
دلم گرفت از این سایه های بالا سر
خوشا هر آینه بی چتر زیر بارانت
بیا به روشنی چشم مردم خاموش
بیا به کوری این چشم انتظارانت
بیا و گرد هم آور دل حریفان را
بیا ، به جان هم افتاده اند یارانت
91/4/1
10:48 ص
دفتر مطالعات فرهنگی انقلاب اسلامی استان آ شرقی برگزار می کند
همایش های ماهیانه ی "شعر آورد تبریز"
آورد نخست: با حضور سعید بیابانکی
با معرفی و شعر خوانی استعداد های جوان شعر آذربایجان
زمان:یکشنبه 4 تیر 91، ساعت 17
مکان:تبریز، تالار 9 دی(خ امام، جنب موزه ی آذربایجان)
عجیب دنیایی است دنیای ما...دامپزشکی خوانده ام!...تا آخر دکترای درد!!اما....غزل دوست همیشه های من است؛... در لحظاتی که دارو کفاف نمی دهد ...نوشداروی غزل از راه می رسد. هنرجوی سینما هم هستم... ... جرایم دیگری هم مرتکب شده ام.