90/11/21
8:19 ع
مرگ اگر مردانه باشد مرگ اگر در راه دوست
زندگی زیباست اما مرگ زیباتر از اوست
من گدای زنده بودن نیستم مرگم ببخش
شاهرگ های مرا با تیغ شاهان گفت و گوست
با طناب دار خواهم گفت راز خویش را
با طناب دار بغضی را که پنهان در گلوست
ای زبانت گرم ای شمشیر بر من لب گشای
گفت و گویی با تو سرخ و آتشینم آرزوست
من جگر دارم اگر تو زهر پیش آورده ای
در دل خود گوهری دارم که خونینش نکوست
خنجرم را در گلوی خصم می کارم ولی
جابجا سرنیزه ی یاران به پهلویم فروست
شهر ،نامردست اگر داری سر مردانگی
داستانت با حریفان قصه ی سنگ و سبوست
شهر از سودابه پر شد آتشی روشن کنید
لاجرم هر کس که بر آتش نزد بی آبروست
یک نفر انسان نشد پیدا در این شهر خراب
شیخ اما با چراغ روشنش در جستجوست
شیخ ! می ترسم چراغت را حریفان بشکنند
شیخ ای چشم و چراغ ما! جهان بی چشم و روست
رضا شیبانی
90/11/4
6:30 ع
مژده بده یا علی که ماه صفر رفت
رفت اگرچه به اشک و خون جگر رفت
در جگر این غروب سرخی و صفرا ست
آه چه بر کشتگان ماه صفر رفت
آه ز سوزی که در خرابه ی محنت
بر جگر کودکان ز داغ پدر رفت
آه از آن سر، که همچو گوهر غلطان
خسته به بازار شام تیره گهر رفت
آه از آن دل که همچو آینه ی صبح
در گذر مردمان تنگ نظر رفت
من چه بگویم که جز خدای که داند
بر دل زینب چه آتش و چه شرر رفت
با همه ی روسیاهی آمده ام باز
مژده بده یا علی که ماه صفر رفت
بازبگردان اگر رسید بلایی
بازبگردان اگر قضا و قدر رفت
رضا ش-4بهمن 90
30 صفر 33
نکته:این شعر به معنای قائل بودن به نحوست ماه صفر نیست.ماه صفر ماه شهادت و غم های مبارک است.فقط عرض ارادتی ست به مناسبت پایان ایام عزاداری.
عجیب دنیایی است دنیای ما...دامپزشکی خوانده ام!...تا آخر دکترای درد!!اما....غزل دوست همیشه های من است؛... در لحظاتی که دارو کفاف نمی دهد ...نوشداروی غزل از راه می رسد. هنرجوی سینما هم هستم... ... جرایم دیگری هم مرتکب شده ام.